زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
شکسته شد کمرم فاطمه زجا برخیز تـرحّـمـی بنـمـا یـار بـا وفـا برخـیز بدون تو به زمین میخورد یلِ یل ها سلالۀ نـبـوی جـان مرتضی برخیز چـراغ خـانـۀ مـن قـوّت دلـم زهـرا گره ز کار علی وا کن و بیا برخیز غریب گشتم و بشنو تو التماس مرا بیا برای رضـامـنـدی خـدا برخـیـز غریق ترس عجیبی ببین شده حسنم تـسـلّـی دل لـرزان مـجـتـبی برخیز ببین که گیسوی زینب به شانه محتاج ست دلش تو خوش کن و ای نازنین ما برخیز ببین فتاده حسینت ز رنگ و رو زهرا بیا به نور دو عینت، گل ولا برخیز دلم شکسته و زخمی و کوه دردم من به اشک دیدۀ این خسته، دلربا برخیز به پای درد تو من رفتهام از این دنیا ببخش بر تن بیجان من بقا برخیز بیا زکـیّـه دوبـاره تو مهـربـانی کن پـنـاه شـیـر خـدا معـنی صفا برخیز |